شعرهای یمسا (در ستایش غیاب)
به خاطرهی فرزاد کمانگر ۱ در پایان جهان نشستهام در یمسا در جزیرهی کوچکی که به یک ساعت -آنقدر که یقین کنی کسی سر قرار نمیآید- میتوانی سر تا تهاش را قدم بزنی پنجاه سال پیش آنرا خریدند چند کلبهی چوبی ساختند شومینه و اجاقی و من با قایق به …