این فضا، به یاد و خاطرهی دوست، امید علمدار میلانی، دوباره جان میگیرد. سالها پیش، با هم مجلهی آنارکومارکسیستی خوشه را در همین حوالی راه انداخته بودیم. حالا این دنج میشود کلبهی زمزمهی سایههامان، در فقدان و خاطره.
آواز پیاده نظام بیخانه، روی خاکستر پریش یک آشیانه…
۱. وقتی اسپانیاییها به قارهی آمریکا رسیدند، پَری بر کلاه سربازانشان بود و در افسانههای محلی این قاره، نجاتدهنده پوشیده به پَر از دریا فراز میآمد. این سمبولیسم، اسب تروای این قاره بود در میانهی موقعیتی از آشوبهای داخلی، تنشهای متعدد قومی و نبود قدرتی متمرکز. نه آزتک امپراطوری …