ایالت تبعید | کتاب شعری از کریستینا پری روسی

کریستینا پری روسی، شاعر و قصه‌نویس بزرگ اروگوئه‌ای در سال ۱۹۴۱ در مونته‌ویدئو به دنیا آمد. از وقتی ادبیات آمریکای لاتین، پا به پای انقلاب‌هایش، غریو هویت و استقلال بلند کرد، کریستینا به عنوان یکی از موثرترین چهره‌های این جریانِ «بوم» یا «غریو»، بی‌خستگی قلم زد و نقشی نازدودنی در …

أحنُّ إلى خُبز أُمّي

در اوان ورودم به مکزیک، وقتی یکی از سلسله کشتارهای غزه اتفاق افتاد، قرار بود در برنامه‌ای با حضور بعضی از مهمترین چهره‌های ادبیات آمریکای لاتین سخنرانی کنم. النا پونیاتوسکا، مارگو گلانتز، ماریو به‌یاتین، هومرو آریدخیس و بسیاری دیگر در آن‌جا بودند. آن‌روز، گفتارم را بر محور دو شعر تنظیم …

فرشته‌ی بی‌کلام

سه روز پیش، دوست نازنین‌ام، آنخل گیندا از دنیا رفت. سرطان او را با خود برد. هرچه شور حیات در او بود، ذره به ذره به تحلیل رفت و خسته، جان داد. هشت سال پیش، من و مارسلو و آنخل، با هم وصیت‌نامه‌ی مشترکی نوشتیم که خاکسترمان را در کجای …

نرسیده به هولار

از حدود سنگ‌تراشان که رد می‌شدی، پیش از این‌که به هولار رسیده باشی، باید از «آقا سر» می‌گذشتی. می‌گفتند روزی غریبه‌ای به خانه‌ی اربابی رفت و تقاضای کار کرد. ارباب زمینی را به او سپرد و معروف است که غریبه، به یک روز کاشت، به یک روز داشت و به …

انگار در اعماق آب بود…

می‌فهمی حالت خوب است وقتی دوباره می‌توانی دل بدهی به ترانه‌های سالیان و رویا ببینی. خودت را بالای کوه تصور کنی یا کنار دریایی نغمه‌خوان. وقتی دوباره پیوندت را با زمین و پیرامونت باز یافته‌ای. افسرده‌ای، وقتی همه‌چیز رنگ دریغ دارد و حرمان. به آن ترانه‌ی گرجی گوش می‌دهی و …

خبرهای اون‌ورِ آب| کریستینا پری روسی

خاله آنخلا هر بار که به ما سر می‌زنه حالتو می‌پرسه. من خودمو به اون راه می‌زنم. بش می‌گن طفره رفتن؟ گربه از پنجره پرید و گم و گور شد مسائل گربه‌ها مسائل آدم‌ها. یخبندون همه‌ی درختا رو سوزوند فقط یه درخت لیمو زنده موند تک و تنها وسط طوفان. …

خوردن اخلاق | کریستینا پری روسی

و نمی‌دونم از کجا روزنامه‌نگاری اومد‌ که بپرسه تبعید واسه ما چه معنایی داره. نمی‌دونم از کجا می‌اومد اون روزنامه‌نگار. ولی گذاشتم از در بیاد تو، به هرحال مرطوب بود اتاق، سرد بود دو روزی می‌شد غذا نخورده بودیم فقط نون بود و آب از اون دور دورا، نامه‌ها خبرای …

بیماری‌های زبان

عمو جان، خسته‌تر از آنم که از این روزهای آشفته برایت بنویسم. سخت مشغول کارم تا هجرتی دیگر را ممکن کنم. این‌بار هجرتی از جهان کلمات به عالم اعداد‌. پیشه‌ورانِ کلمات در زبان ما، سیاست‌مداران‌اند و نه شاعران. لئون فیلیپه، که از تبعید مکزیکی‌اش، اسپانیای فرانکو را نظاره می‌کرد می‌گفت: …

آغاز سخن

نازنین-رفیقِ سالیان، عموی مهربان، نامه‌ی دوم‌ات را نخوانده گریسته بودم. می‌دانستم استخوان‌هامان با هم حرف می‌زنند. روایت گوشت و پوست نیست: مکالمه‌ای‌ست میان هرچه در من و تو دیرتر فساد می‌پذیرد. شالوده‌ای که شالوده‌ای دیگر را به بر گرفته‌است. در سرسرای آن معماری ویران، با من گفتی که حافظ، بازی …

از امحا و انتحار

۱ از پنجره‌ی خانه‌ات، گنبد کلیسایی پیداست، خانه‌هایی در هم و بر هم، بساز و بفروش، و یک تپه‌ی پردرخت. شهری‌ست که زیبایی‌اش در آنسوهاست. در تاریکی زخمت نمی‌زند و در روشنی، مهاجم است. دیکتاتوری می‌خواست آن‌را شبیه پاریس بسازد. در شعرهای یک قرن پیش، با لقب «پاریس کوچولو» ظاهر …

این فضا، به یاد و خاطره‌ی دوست، امید علمدار میلانی، دوباره جان می‌گیرد. سال‌ها پیش، با هم مجله‌ی آنارکومارکسیستی خوشه را در همین حوالی راه انداخته بودیم. حالا این دنج می‌شود کلبه‌ی زمزمه‌ی سایه‌هامان، در فقدان و خاطره.

برگشت به بالای صفحه